خاطرات یک دانشجوی کارشناسی ارشد

همیشه خاطراتی وجود دارند که برای دیگران بسیار مفید است ... فقط آنها مد نظر این وب نوشت است

خاطرات یک دانشجوی کارشناسی ارشد

همیشه خاطراتی وجود دارند که برای دیگران بسیار مفید است ... فقط آنها مد نظر این وب نوشت است

نیاز یک دانشجوی کارشناسی به کامپیوتر

چند تا پروژه و ارائه دارم این ترم. تقریبا برای هر درس یکی. مجبور بودم که یکسره پای کامپیوتر خوابگاه بشینم. همه کامپیوترها پر شده بود. یکی از بچه های کارشناسی دو سه دفعه ازم پرسید که کی بلند میشید؟ با خودم گفتم: ببین طفلک کار مهمی داره و حالا گیر کرده. همونجا نشسته بود تا یه سیستم به محض اینکه خالی شد بشینه پاش.

تا اینکه ساعت هشت و نیم شب من رفتم اخبار ۲۰:۳۰ رو نگاه کنم که دوباره گفت: کارتون تموم شده؟ گفتم:‌نه ولی میتونی یک ربعی بشینی. اومد نشست و منم رفتم سراغ اخبار.

وقتی اومدم دیدم مشغول کار کردنه ولی چه کار کردنی .... حدس میزنین ....؟؟

نه اشتباه کردین سکس نه ..... داشت پاستور بازی می کرد. 

اون وقت بود به تفاوت نیاز به کامپیوتر یک دانشجوی کارشناسی با دانشجوی ارشد پی بردم.

حالا که شنیدیم می خواد اینترنت خوابگاه هم کم کم وصل بشه ....

خدا به خیر بگذرونه ...

سریال اسپارتاکوس

از گوشه کنار راجبش چیزایی شنیده بودم. اینکه خشونتش زیاده و اینکه سکس هم داخلش فراوون.

هراز گاهی حتی برای سرگرمی هم که شده پوشه های داخل کامپیوتر خوابگاه رو ورق می زنم خیلی وقتا چیزای بدرد بخوردی توش پیدا میشه و اکثر بچه ها هم از این مساله مطلعند و ناراضی نیستند. 

وقتی به سریال اسپارتاکوس برخوردم و کمی از سر کنجکاوی تورقش کردم متوجه شدم چه فاجعه و هجمه ی فرهنگی هست. یک سلاح مدرن و پیشرفته فرهنگی با ابزارهای بسیار دلفریب سکس و مبارزه و خشونت. تمام سریال سعی در القای مادی گرایی و اعتقاد به لذت های دنیوی دارد و حتی همجنس گرایی را ترویج میکند و با تکرار سریال وار بر ناخوداگاه بیننده حاکم می شود. به وضوح افکار شیطان پرستی و فراماسونری در آن موج می زند.

خیلی ناراحت شدم و عصبانی هم از اینکه بچه ها یک فیلم - ببخشید سریال- سکس رو ریختند داخل یک کامپیوتر عمومی٬ و هم این ابزار ضد فرهنگی داره بین جوونا مخصوصا دانشجوها که سرمایه های گرانبهای کشورند دست به دست میشه.

احساسم مثل یه احساس برادر بود که داره میبینه برادرش در معرض تیر مستقیم دشمنه. تصمیم قطعی گرفتم که پاکش کنم. برای اینکه دوستان عصبانی نشن و سوء تفاهم پیش نیاد بهشون گفتم که میخوام پاکش کنم ولی چندین بار بهم گفتند پاکش نکن. وقتی دیدم که پاک کردنش اثر منفی بیشتری میذاره و تازه٬ دوباره گیرش میارن و میریزند داخل سیستم ...

شبش پس از تیکه ها و تهدیدها و ... ی من به رفقا؛ بچه ها باب صحبت از سکس و جلق رو باز کردند که مگه چطور میتونیم خودمون رو نگه داریم و تخلیه کنیم ... همه ما جلق می زنیم.

نمیدونم شاید بهتره نظارت بهتری روی سیستم های رایانه خوابگاه ها صورت بگیره مخصوصا در خوابگاه هایی که متصل به اینترنتند.

خود ماجرای سکس حکایت مفصلی داره در دانشگاه.... 

امیدوارم که حداقل شما به خاطر دانلود سریال اسپارتاکوس اینجا نیومده باشید....  مخصوصا حالا که فصل دومش هم تو بورسه. اگه اینطور بوده عذر میخوام٬ ولی ...

مسئول خوابگاه

مسئول خوابگاه ما خیلی خوش برخورد و با معرفته. با بچه های ارشد خیلی راه میاد و هواشونو داره. گاهی که بی موقع و نصف شب سرو صدا می کنیم یا کشتی می گیریم و ... فقط به یک تذکر ساده و شوخی یا اعلام حضور ساده تر اکتفا می کنه وسفارش می کنه که کارشناسی ها متوجه نشن ... . میدونه که ارشدها بی جنبه بازی در نمیارن.

با تاخیر در پرداخت شهریه خوابگاه بچه های ارشد اکثرا کنار میاد. 

همین چند روز پیش که رفتم با تاخیر یکی دوماهه شهریه خوابگاه رو بدم (بیشتر به خاطر فراموشی) مسئول مالی دانشگاه نسبت به تاخیرم موضع گیری تندی کرد و گفت « بله آقای فلانی (مسئول خوابگاه) خیلی از این موردها داره. براش توبیخ هم نوشتیم. فایل بچه های تاخیری رو هم از هفته بعد می بندیم ... ».

با خودم گفتم که وقتی یکی هم پیدا بشه که هوای دانشجوها رو داشته باشه و درکشون کنه اینطوری تحت فشارش قرار میدن.

چرا این دست نوشته ها را منتشر می کنم

سلام.

خیلی وقته علاقه دارم اتفاقاتی رو که دور و برم در دانشگاه میفته در قالب وبلاگ منتشر کنم.

دانشگاه خوابگاه دور از خانه بودن دانشجوی ارشد بودن  زندگی در این محیط ها و چند تا نقطه همه چیزهاییه که خیلی ها دوست دارند بدونند.

یک دانشجوی کارشناسی ارشد هستم در یکی از دانشگاه های آزاد کشور (ترم دوم).

اونچه در این وبنوشت بنا دارم بنویسم مسائل شخصی و خاطرات خصوصی ام نیست بلکه تمام مسائلیه که دونستنش برای دیگران میتونه مفید باشه و البته بصورت کاملا خلاصه خواهم نوشت.

در موفقیت پایدار باشید