خاطرات یک دانشجوی کارشناسی ارشد

همیشه خاطراتی وجود دارند که برای دیگران بسیار مفید است ... فقط آنها مد نظر این وب نوشت است

خاطرات یک دانشجوی کارشناسی ارشد

همیشه خاطراتی وجود دارند که برای دیگران بسیار مفید است ... فقط آنها مد نظر این وب نوشت است

انتخاب واحد

این ترم آخرمه. هنوز درست نمیدونم دقیقا چند واحد باید کلا بگذرونم. الان نگاه میکنم و میگم ...

۳۹ واحد با احتساب دروس غیر اصلی و پایان نامه که اگه پنج واحد غیر اصلی رو کم کنیم میشه ۳۴ واحد.

برای سال گذشته ای ها درس سمینار ۲واحدی هم بود و پایان نامه ۴ واحدی بود اما از ورودی ما (۸۹) سمینار حذف شده و به پایان نامه ۶ واحدی شده.

این هفته و هفته قبل (دوهفته اول دانشگاه) جلسات دفاع بود. این ترم ۸واحد + ۶واحد پایان نامه برداشتم. البته یکی از کلاسام تداخل داشت که چون ترم آخر بودم درست شد بماند که بعدا هم خود استاد ساعتشو تغییر داد و کاملا مشکلم حل شد.

شهریه ثابتم 812450 تومان و هر واحد به اصطلاح نظری 57270ت و هزینه پایان نامه 1673700تومان شد. خوابگاه با افزایش قیمت مواجه شد و اتاق ۱۴ تخته ۱۳۰ و ۴تخته ۱۶۰هزارتومان شده. تو هر بار رفت و آمد هم تقریبا ۵۰تومنی خرج میشه.

یعنی این ترم ۳۰۶۶۰۰۰تومان غیر از رفت و آمد و با رفت و آمد و جانبی نزدیک ۴میلیون خرجمه که بابای بد بخت باید بپردازه. حالا شاید اگه درست بشه یک وام حداکثر یک تومنی هم بگیریم شش ماهه (البته ۳یا۴درصد). بلند مدت هم همیشه خدا میگن هنوز نیومده.

از اول ترم اتوبوس ها پولی و کارتی شده و در هربار سوار شدن باید ۲۵۰تومان بدی. البته خود کارتش ۱۰۰۰تومنه. بچه ها زدن تو کار اعتصاب. البته من که زیاد خوشم نمیاد اولا خوب تا حدودی برا من که بد نشده چون به جای پول به تاکسی به اتوبوس میدم و تا دم خوابگاه میرم بعد هم اعتراضشون چندان به نظرم عاقلانه نیست. خوب باید یه مسیرایی رو درست کنند و یه اصلاحاتی انجام بدن. به نظرم اگه این اعتراضات برای مسائل دیگه مثل وضعیت خوابگاه ها یا ... بود بیشتر مناسبت داشت. البته خداییش هزینه ش زیاده.

جالب بود شکل اعتراضشون ... شعار میدادن و شعر میخوندن و با ریتم به کف اتوبوس پا میکوبیدن ... البته وقتی راننده شاکی شد با احترام جوابشو دادن.

احتمال سوء استفاده و سیاسی کردن این اعتراضات توسط بعضی مغرضین هست. بماند ...

یا علی

نیاز یک دانشجوی کارشناسی به کامپیوتر

چند تا پروژه و ارائه دارم این ترم. تقریبا برای هر درس یکی. مجبور بودم که یکسره پای کامپیوتر خوابگاه بشینم. همه کامپیوترها پر شده بود. یکی از بچه های کارشناسی دو سه دفعه ازم پرسید که کی بلند میشید؟ با خودم گفتم: ببین طفلک کار مهمی داره و حالا گیر کرده. همونجا نشسته بود تا یه سیستم به محض اینکه خالی شد بشینه پاش.

تا اینکه ساعت هشت و نیم شب من رفتم اخبار ۲۰:۳۰ رو نگاه کنم که دوباره گفت: کارتون تموم شده؟ گفتم:‌نه ولی میتونی یک ربعی بشینی. اومد نشست و منم رفتم سراغ اخبار.

وقتی اومدم دیدم مشغول کار کردنه ولی چه کار کردنی .... حدس میزنین ....؟؟

نه اشتباه کردین سکس نه ..... داشت پاستور بازی می کرد. 

اون وقت بود به تفاوت نیاز به کامپیوتر یک دانشجوی کارشناسی با دانشجوی ارشد پی بردم.

حالا که شنیدیم می خواد اینترنت خوابگاه هم کم کم وصل بشه ....

خدا به خیر بگذرونه ...

سریال اسپارتاکوس

از گوشه کنار راجبش چیزایی شنیده بودم. اینکه خشونتش زیاده و اینکه سکس هم داخلش فراوون.

هراز گاهی حتی برای سرگرمی هم که شده پوشه های داخل کامپیوتر خوابگاه رو ورق می زنم خیلی وقتا چیزای بدرد بخوردی توش پیدا میشه و اکثر بچه ها هم از این مساله مطلعند و ناراضی نیستند. 

وقتی به سریال اسپارتاکوس برخوردم و کمی از سر کنجکاوی تورقش کردم متوجه شدم چه فاجعه و هجمه ی فرهنگی هست. یک سلاح مدرن و پیشرفته فرهنگی با ابزارهای بسیار دلفریب سکس و مبارزه و خشونت. تمام سریال سعی در القای مادی گرایی و اعتقاد به لذت های دنیوی دارد و حتی همجنس گرایی را ترویج میکند و با تکرار سریال وار بر ناخوداگاه بیننده حاکم می شود. به وضوح افکار شیطان پرستی و فراماسونری در آن موج می زند.

خیلی ناراحت شدم و عصبانی هم از اینکه بچه ها یک فیلم - ببخشید سریال- سکس رو ریختند داخل یک کامپیوتر عمومی٬ و هم این ابزار ضد فرهنگی داره بین جوونا مخصوصا دانشجوها که سرمایه های گرانبهای کشورند دست به دست میشه.

احساسم مثل یه احساس برادر بود که داره میبینه برادرش در معرض تیر مستقیم دشمنه. تصمیم قطعی گرفتم که پاکش کنم. برای اینکه دوستان عصبانی نشن و سوء تفاهم پیش نیاد بهشون گفتم که میخوام پاکش کنم ولی چندین بار بهم گفتند پاکش نکن. وقتی دیدم که پاک کردنش اثر منفی بیشتری میذاره و تازه٬ دوباره گیرش میارن و میریزند داخل سیستم ...

شبش پس از تیکه ها و تهدیدها و ... ی من به رفقا؛ بچه ها باب صحبت از سکس و جلق رو باز کردند که مگه چطور میتونیم خودمون رو نگه داریم و تخلیه کنیم ... همه ما جلق می زنیم.

نمیدونم شاید بهتره نظارت بهتری روی سیستم های رایانه خوابگاه ها صورت بگیره مخصوصا در خوابگاه هایی که متصل به اینترنتند.

خود ماجرای سکس حکایت مفصلی داره در دانشگاه.... 

امیدوارم که حداقل شما به خاطر دانلود سریال اسپارتاکوس اینجا نیومده باشید....  مخصوصا حالا که فصل دومش هم تو بورسه. اگه اینطور بوده عذر میخوام٬ ولی ...

مسئول خوابگاه

مسئول خوابگاه ما خیلی خوش برخورد و با معرفته. با بچه های ارشد خیلی راه میاد و هواشونو داره. گاهی که بی موقع و نصف شب سرو صدا می کنیم یا کشتی می گیریم و ... فقط به یک تذکر ساده و شوخی یا اعلام حضور ساده تر اکتفا می کنه وسفارش می کنه که کارشناسی ها متوجه نشن ... . میدونه که ارشدها بی جنبه بازی در نمیارن.

با تاخیر در پرداخت شهریه خوابگاه بچه های ارشد اکثرا کنار میاد. 

همین چند روز پیش که رفتم با تاخیر یکی دوماهه شهریه خوابگاه رو بدم (بیشتر به خاطر فراموشی) مسئول مالی دانشگاه نسبت به تاخیرم موضع گیری تندی کرد و گفت « بله آقای فلانی (مسئول خوابگاه) خیلی از این موردها داره. براش توبیخ هم نوشتیم. فایل بچه های تاخیری رو هم از هفته بعد می بندیم ... ».

با خودم گفتم که وقتی یکی هم پیدا بشه که هوای دانشجوها رو داشته باشه و درکشون کنه اینطوری تحت فشارش قرار میدن.

چرا این دست نوشته ها را منتشر می کنم

سلام.

خیلی وقته علاقه دارم اتفاقاتی رو که دور و برم در دانشگاه میفته در قالب وبلاگ منتشر کنم.

دانشگاه خوابگاه دور از خانه بودن دانشجوی ارشد بودن  زندگی در این محیط ها و چند تا نقطه همه چیزهاییه که خیلی ها دوست دارند بدونند.

یک دانشجوی کارشناسی ارشد هستم در یکی از دانشگاه های آزاد کشور (ترم دوم).

اونچه در این وبنوشت بنا دارم بنویسم مسائل شخصی و خاطرات خصوصی ام نیست بلکه تمام مسائلیه که دونستنش برای دیگران میتونه مفید باشه و البته بصورت کاملا خلاصه خواهم نوشت.

در موفقیت پایدار باشید